ذوالقرنین کیست؟ (3)
ذوالقرنین کیست؟(قسمت سوّم)
علی اکبر رائفی پور
برای دانلود صوت قسمت سوم اینجا کلیک کنید
چرا ذوالقرنین همان جا عذاب نکرد؟ چرا ذوالقرنین عذاب خودش را در راستای عذاب الهی معرفی میکند؟ یعنی اگر ذوالقرنین عذاب کند، همان عذاب الهی است. یعنی انگار نماینده خدا روی زمین است. "و اما من آمن و عمل صالحا" اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام داد. چه قدر جالب است! ایمان و عمل صالح بنده رو بلافاصله یاد چه میاندازد؟
{یاد} سوره عصر میاندازد. "بسم الله الرحمن الرحیم". "والعصر". قسم به زمان. "ان الانسان لفی خسر". همه شما دارید ضرر میکنید و همه شما در خسران هستید. "الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات. {به جز} کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند. خب اینها آدمهای خاصی هستند. میگوید اگر کسی ایمان آورد و عمل صالح انجام داد "فله جزاء حسنی". یک جزای خوبی میگیرد. "و سنقول له من امرنا یسری". خیلی عجیب ذوالقرنین دارد صحبت میکند. "سنقول". ببینید فعل جمع. "من امرنا یسری". به قولی"او را نیکوترین اجر باشد و ما امر را بر او سهل و آسان میگیریم. "آن هایی که ایمان آورده بودند و عمل صالح انجام داده بودند. "امرنا یسری" خیلی جالب است این نوع تکلم. اصلا خدا میگوید "انا انزلنا" ، "نحن خلقنا". خیلی عجیب است. اصلا انگار کلام، الهی است. "ثم اتبع سببا". دوباره از یکی از همان سبب هایی که در اختیار داشت {استفاده کرد}. به سفرش ادامه داد. این جوری ترجمه شده است. "حتی اذا بلغ مطلع الشمس". به کجا رسید؟ محل طلوع خورشید. باز این جا چه چیز اصل است؟ باز هم خورشید. همان بحث هایی که در مورد مغرب خورشید لود، الان در مورد مطلع خورشید هم ادامه دارد. خب محل طلوع خورشید کجاست؟ "وجدها تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترا". به یک قومی رسید که به غیر از خود خورشید هیچ پوششی ندارند. یعنی تنها پوششی که بر اینها دارد میتابد، خود خورشید است. خیلی عجیب است. مثل این بندگان خدا که میگویند سقفمان آسمان است. خیلی این بندگان خدا مساکین هستند. بیابان گرد هستند. کوچ نشین هستند. به حد تمدن و شهرنشینی نرسیده اند. خب بالاخره چادر هم ندارند که بروند زیر چادر؟ چادر نشین هم یعنی نیستند این ها؟ اینها در زمستانها چه کار میکنند؟ تنها پوشش اینها چیست؟ خود خورشید است. خیلی عجیب است! اینجا دیگر در مورد مردمش هم اصلا صحبت نمیکند. اگر در مورد زمان غروب یا مکان غروب یک کم بحث شد، در مورد مردم اینجا اصلا دیگر صحبتی نمیشود. باز اصل اصل دیگر خورشید بود. "کذلک و قد عهدنا بما لدیه خبرا". همچنین بود و البته ما از احوال آن کاملا با خبر بودیم. خداوند متعال میفرماید که ما یا به قول امروزی اینجوری بگیم "آنلاین در ارتباطیم". خبر داریم همه کارهایی که دارد انجام میدهد چیست؟ تحت نظر ماست. ما خبر داریم. اینجوری نیست. خب خداوند متعال آیا واقعا لازم است اینجا یک آیه جدا بیاورد؟ مگر ما نمیدانیم همه چیز زیر نظر اوست؟ چرا در مورد کارهای ذوالقرنین میگوید همه اش زیر نظر من است؟ خبر دارم چه اتفاقی میافتد. ببینیم چه میشود؟ "حتی اذا بلغ السدین" رسید به بین دو تا سد. "وجد من دونهما" بین آن دوتا پیدا کرد. این خیلی نکته مهمی است. "من دونهما". پس رسید به بین السدین. بیرون بین السدین مردمی را پیدا کرد. "من دونهما قوما لا یکادون یفهمون قولا". یک مردمی پیدا کرد که ترجکهها نوشته است سخنی فهم نمیکردند. "لا یکادون یفهمون قولا". اصلا انگار دوست نداشتند هیچ حرفی گوش کنند. بحث پیچیدهتر شد. ببینید عزیزان وقتی قرآن از ما تفکر میخواهد و تدبر میخواهد در آیاتش یعنی همین. یعنی عمیق بشویم. تعمق کنیم. سریع نگذریم از این ها. اصلا خود خدا میگوید از من بپرسید. باید پرسید. همین آیات با "یسئلونک" شروع شد." یسئلونک عن ذی القرنین". خب اینها هیچ حرفی هم نمیفهمیدند. "قالوا یا ذا القرنین". گفتند ای ذوالقرنین." ان یاجوج و ماجوج مفسدون فی الارض". یاجوج و ماجوج دارند فساد میکنند روی زمین. "فهل نجعل لک خرجا". میخواهی به تو پول بدهیم بین ما و اینها یک سدی قرار بدهی؟
ما یک سوالی داریم. اینها از کجا ذوالقرنین را میشناختند؟ هر غریبه ای بیاید از کوچه شما رد بشود میگویید بیا فلانی مشکل من را حل کن؟ تازه مردمی که گوششان از همه جا پر است. ذوالقرنین که میرسد، میگویند بیا مشکل ما را حل کن. پولش را هم میدهیم. راستی چرا حرف پول را میآورد؟ خیلی عجیب است! چرا بحث پول را میآورد؟ این نکته ای است. باید دقت بکنیم. چرا بحث مالی میآورد میگوید بیا خراج به تو بدهیم؟ ببنیم چه میشود.
- ۹۳/۱۲/۱۵